Tuesday, October 16, 2012

مستند خانه شیشه ای

برای دیدن فیلم روی لینک پایین کلیک کنید

http://www.youtube.com/watch?v=UTRUKuujZVk


این مستند داستان زندگی ۴ دختر جوان است. دخترانی که ننگ نام خلافکار، بزهکار،معتاد، روسپی و .... را با خود به هم راه دارند. دخترانی که با شهامت زندگی خود را در برابر دوربین قرار میدهند تا نشان دهند چگونه در تکاپو هستند تا خود را از منجلاب زندگیی که ، جامعه و خانواده برای آنها درست کرده با کمک موسسه خیریه امید مهر نجات دهند

‫نازیلا دختر ۱۹ ساله که میخواهد خواننده "رپ" شود. کاری که خلاف معیارهای جامعه، خانواده و قانون است. سوسن ۲۰ ساله، مورد آزار شدید جسمی و جنسی توسط برادران معتاد و شوهر صیغه ای خود قرار میگیرد. سمیرای ۱۴ ساله، توسط مادر خود معتاد و به ازای پول ناچیز ، از او سو استفاده جنسی میشود. و در نهایت میترا ۱۶ ساله که نه تنها نقش مادر و زن را برای برادر بزرگتر و پدر خود بازی میکند، بلکه مورد آزار جسمی و بی توجهی عاطفی آنها نیز قرار میگیرد.

‫وجه مشترک تمام این افراد این بوده که میدانستند که حقشان نیست این که چنین زندگی کنند، و سعی در تغییر شرایط داشتند. سمیرا مرتب در فیلم از پدر خود میخواهد که منزلی بگیرد و او را به منزل ببرد. نکته اینجا است که آیا این نگرش برای تغییر بر انگیخته و آموخته شده از موسسین خیریه امید مهر و خصوصا خانم مرجانه حالتی به عنوان بنیان گزار میباشد، یا هر انسان چه کوچک چه بزرگ، چه فقیر چه دارا، و چه سالم چه بیمار خواستار داشتن زندگیی دور از هر آزار جسمی، جنسی و عاطفی میباشد. و بنیان نقش کمکی در پرورش این خواستها را داشته است.

‫موسسه امید مهر با هدف پرورش و آموزش دخترانی که تحت آسیبهای اجتماعی گرفته اند تاسیس شد. این موسسه کار خود را با ۱۵ کار آموز در سال  ۱۳۸۲(۲۰۰۴)  با مدیریت خانم مرجانه حالتی شروع کرد. مرجانه که روان شناس است  ۲ سال تحقیق میکرده که آیا طرح این بنیان عملی است، و تنها پشتوانه قوی و ماندگار او در این کار "عشق به بچه ها بوده و هست" .

‫فیلم خانه شیشه ای چندین زندگی را هم زمان به تصویر میکشد و چنان انها را به هم ارتباط میدهد که گویی زندگی یک فرد را میبینی، و آن فرد دختر آسیب دیده جامعه ایران است. موسیقی متن فیلم که خود شاهکاری است، بر گرفته از شخصیت هر فرد در فیلم تغییر میکند.

‫علی رغم غم ، درد ، جنایت ، دزدی ، دروغ ، اعتیاد ، فحشا ، فقر ، ....... و صفات بد دیگری که به وفور در تک تک افراد فیلم و خانواده و اجتماع اطراف انها میبینی؛ اما فیلم چنان صفات خوبی به بیننده منتقل میکند، که وقتی پا را از سینما بیرون میگذاری میخواهی بر علیه تمام مشکلات اجتماع انقلاب کنی، همانگونه که مرجانه آن را شروع کرد و همانگونه که سوسن ، سمیرا ، میترا ، و نازیلا این مبارزه بی انتها با مشکلات اجتماع را ادامه میدهند.

Thursday, October 4, 2012

با این وضع مملکت ، دارم به اصحاب کهف شک می کنم

با این اوضاع مملکت ، فکر کنم اصحاب کهف 300 سال خواب نبودن ، بلکه همون 2-3 ساعت خواب بودن ، اما یکی مثل مموتی پادشاهشون بوده

Monday, August 27, 2012

گرد هم آوردن محققين در رشته ها و گرايش های همسان

اگر محقق، استاد دانشگاه ، یا دانشجوی تحصیلات تکمیلی در زمینه‌های مرتبط با ریاضی‌، کامپیوتر، یا برق هستید، میتوانید ايمیل مخصوص به خود داشته باشید. برای این کار نیاز دارید که به سایت مربوطه رفته، و اطلاعات خود را وارد کنید. مسئولين سایت که گروهی از محققين در نقاط مختلف دنيا هستند باید اطمینان حاصل کند که شما استاد دانشگاه ، یا محقق یا دانشجوی تحصیلات تکمیلی هستید، در غیر این صورت ایمیل شخصی‌ داده نخواهد شد

مي توانيد در قسمت کامنت یوزر دلخواه را پيشنهاد بدهيد ، اگر موجود باشد به شما اختصاص داده خواهد شد، اگر نه از طریق اسم و فامیل ايميلی برای شما تعیین میشود. مزییت این ایمیل این است که هر ننه قمری نمی‌تواند یوزر داشته باشد. به سایت
http://tinyurl.com/92vjvgt 
 بروید و فرم را پرکنید. بعد از بررسی و اطمينان از صحت مشخصات در طول چند روز با شما تماس گرفته خواهد شد. اين گروه هنوزبه طور کامل شروع به کار نکرده و فقط ايميل در اختيار شما قرار می دهد ، از کسانی که تازگی عضو شدند می توان از

Prof. Noga Alon (computer science, Tel Aviv U)
Prof. Bela Bollobas (mathematics, Cambridge U)
Prof. Joel Spencer (mathematics, Courant, NYU)
Prof. Hamid Jafarkhani (electrical engineering, Caltech)
Prof. Erik Demaine (computer science, MIT)

و خيلی های ديگر نام برد. در آينده اين گروه اسم و مشخصات شما را در زمينه ، تحقيقات خودتان در سايت قرار می دهد . حتی اگر شما نياز به وبسايت داشته باشيد ، به شما فضا داده خواهد شد 
فراموش نکنيد بايد گروه نظارت سايت را متقاعد کنید که شما استاد دانشگاه، محقق (با ارائه مقاله) يا دانشجوی دکتری هستيد . اگر مقاله داريد در قسمت کامنت بنويسيد، اگر تازه دانشجوی دکتری شده ايد ، اسم استاد راهنما را بنويسيد که با او تماس حاصل شود. فراموش نکنيد در قسمت کامنت به موارد زير حتما اشاره کنيد

رشته  : رياضی ، کامپيوتر ، يا برق -
گرايش تخصصی و تحقیقاتی :  مثلا برق کنترل يا کامپيوتر هوش مصنوعی -
ليستی از مقالات يا رفرنس به آنها آنلاين -
ايميل يوزر پيشنهادی -

هدف اين گروه قرار دادن تمام محققين در زمينه ی تحقيقاتی یکسان در يک گروه است برای همکاری بيشتر و ارتباط بين آنها

Saturday, August 11, 2012

برای آذربايجان

Tuesday, August 7, 2012

المپيکی های واقعی ايران



يادمون نره که اين عزيزان ماههاست خانواده و فرزندان خود را نديده اند .  افتخارات المپيک به جای خود اما اين عزيزان را فراموش نکنيم

Friday, August 3, 2012

کيانوش رستمی بچه کرد کرمانشاه


کيانوش رستمی بچه کرد کرمانشاه ، با رکورد 380 در مجموع ،  به مقام سوم رسيد


درود بر غيرتت مرد ، اشکمون در اومد

Thursday, August 2, 2012

كتاب 'اين جويبار جاری' منتشر شد


يک بار ديگر رئيس جمهور محترم، تواناييهای خود را در ساير عرصه‌های ملی، سياسی و فرهنگی به رخ دشمنان کشيد. محمود احمدی نژاد با انتشار کتاب "اين جويبار جاری"، پس از امام راحل (ره)، دومين سياستمدار اهل ادب در جمهوری اسلامی به شمار می آيند. احمدی نژاد که پيشتر نظم نوينی بر جهان حاکم کرده، اينک با انتشار اين کتاب، خواستار ایجاد نظم نوين ادبی هستند. در اين کتاب نظريات متفکرينی چون هايدگر، نيچه، بارت، دريدا، ياکوبسن، سوسور، يونگ و حتی ارسطو و افلاطون که از نظريه پردازان ابتدايی در زمينه ی شعر و ادب بوده اند به چالش کشيده شده و راهکارهای نوينی نيز ارائه گرديده است

ما که هر چه تلاش کرديم از پس ارشاد بر نيامديم؛ اما اين شانس را داريم که در اين دورانِ "در چپ و راست سوسن و خيری/ وز پس و پيش نرگس و ريحان" زيست کنيم و جزء اولين خوانندگان ايشان باشيم. اميدوارم که وزارت محترم ارشاد اين کتاب ارزشمند را سانسور نکرده و با تيتراژ خيلی بالا و چاپهای مکرر در اختيار مخاطبين و علاقه مندان قرار دهد. اميد که اين کتاب، قفل ناگشوده ی سرانه ی مطالعه در ايران را بگشايد.  در پايان يکی از شعرهای ساختارشکن اين مجموعه ی نفيس و ارزشمند را تقديم می کنم

"دست در دماغی داشتم
حالا کتابی داشتم"



Wednesday, August 1, 2012

به مادر و عمه گرامی سلام برسون امام جمعه عزيز مشهد




طرز تهيه اشکنه رو که تا الان همه ياد گرفتن ديگه


ارزیابی قيمتش رو خدمتتون عرض ميکنم برای ۵ نفر کم غذا

شش عدد تخم مرغ = ۲۱۰۰ تومن
نيم کيلو سيب زمينی = ۹۰۰ تومن

کره ۱۰۰ گرمی = ۸۰۰ تومن
پياز ۱۰۰ گرم = ۲۰۰ تومن
آرد و مرزنجوش و فلفل نمک و زردچوبه = ۵۰۰ تومن
حداقل شش تا نون لواش = ۱۲۰۰

هر وعده ۵۹۰۰ تومان
 ضربدر ۲ وعده در روز ضربدر ۳۰ روز = ۳۵۴۰۰۰ تومان در ماه

حقوق کارگر در ماه ۳۸۹،۷۵۴ تومن 


به مادر و عمه گرامی سلام برسون امام جمعه عزيز مشهد

Thursday, July 26, 2012

پدر


بنّای ساده ای است پدر
مصالح ديگران را فراهم می کند
خانه هايشان را می سازد
و خودش 
زير باران خيس می شود
تمامِ ماه
پاهای عقب اُفتاده را
با دست هايش به سر کار می برد
غروب که می شود
تاولهايش را پشت در می گذارد
و با قلب به خانه می آيد

چاقوها و جامعه ی دورنگ

 

Wednesday, July 25, 2012

فال نيک


به دنبال کلاغی می گردم ، تا قارقارش را به فال نيک بگيرم وقتی ... قاصدکها همه لال اند

Tuesday, July 24, 2012

طبيعت بی جان ترسيم‌کننده‌ی دو برهوت مکان دار


فيلم کامل " طبيعت بی جان"  (کارگردان: سهراب شهيد ثالث ) با زيرنويس انگليسی در يوتيوب 
قسمتی ديدنی از فيلم در پايين


روزه ی دهان


کاش به جای روزه ی شکم ، روزه ی دهان داشتيم ، يعنی روزه ی سکوت 

اونوقت خيلی راحت می شد انسانها را از هم جدا کرد ، آدمهايی که با سکوتشون ايمان به انسانيتشون می آوردم و آدمهايی که با قيل و قالشون ميزان حماقتشون معلوم می شد

نقطه عطف واقعی حيات ما کجاست ؟


کو اون پرسپوليس تاريخ ساز ؟



حيف که حالا هر کی مياد و ساز خودشو می زنه 

بفرماييد مهمانی خدا



من به مهمانی خدا از يک تا ۱۰ نمره ی صفر رو ميدم ! و اميدوارم که توقع زيادی نداشته باشه با گشنه نگه داشتن ملت .  چهره ی جذاب اين سری هم خود خدا هستن




پدرم روضه ی رضوان به دو گندم بفروخت



پدرم روضه ی رضوان به دو گندم بفروخت ، ناخلف باشم اگر من به مرغی نفروشم

Monday, July 23, 2012

وقتی امام هم سوتی می دهد

در توضيح المسائل امام آمده است 

مسأله  ۱۱۳۳ ـ  سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد ، ولى گفتن آخ و آه و مانند اينها كه دو حرف است ، اگر عمدى باشد نماز را باطل مى كند

آخرش نفهميديم آه بکشيم يا نه ؟ اگه در کشوری ديگه کلمه "آه" در زبان اونا بيشتر از دو حرف بود چيکار کنه ؟ 

Saturday, July 21, 2012

دهه شصتی ها ، دهه جنگی ها


 

خداوندا پشيمان نيستی از قصه ی خلقت ، از اين بودن از اين بدعت ؟



خدايا کفر نمی‌گويم

پريشانم

چه می خواهی‌ تو از جانم؟

مرا بی‌‌آنکه خود خواهم اسير زندگی ‌کردی

خداوندا

اگر روزی ‌ز عرش خود به زير آيی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زير پای‌ نامردان بياندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آيی

زمين و آسمان را کفر می‌گويی

نمی‌گويی؟


خداوندا

اگر در روز گرما خيز تابستان

تنت بر سايه‌ی ‌ديوار بگشايی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قير اندود بگذاری

و قدری آن طرف تر

عمارت‌های ‌مرمرين بينی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ اين سو و آن سو در روان باشد

زمين و آسمان را کفر می‌گويی

نمی‌گويی؟

خداوندا

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشيمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از اين بودن، از اين بدعت


(قطعه شعری از "کارو" که وصف حال اين عکس دردناک است)

آمريکا



آمريکا فک می کنه ما الان نگران ناوهای اونيم تو خليج فارس!؟ زرشک پلو   بدون مرغ نخورده که بفهمه نگرانی يعنی چی اسگول

بهترين برنامه تلويزيون در ماه رمضان





بهترين برنامه تلويزيون تو ماه رمضون سخنرانی مکارم شيرازی بعد از افطاره مخصوصا اونجا که دوربين عوض ميشه اين نمی دونه با کدوم دوربين حرف ميزنه


حکم اعدام غلامرضا خسروی به زودی اجرا می شود


زندانی سیاسی غلامرضا خسروی در آستانه اجرای حکم ضد بشری اعدام قرار دارد. بنا به گزارش ارسالی، زندانی سیاسی غلامرضا خسروی از زندانیان سیاسی دهه شصت که در سال ۱۳۶۰ در حالیکه تنها ۱۶ سال داشته به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق بازداشت و پس از پنج سال در سال ۶۵ آزاد میشود، در آستانه اعدام قرار دارد. وی که مجددا در سال ۱۳۸۶ در شهر سیرجان بازداشت شده و در دادگاه انقلاب کرمان به حکم زندان محکوم شده بود، دوباره در اقدامی غیرقانونی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست فردی به نام  پیرعباسی محاکمه شده ، به اعدام محکوم گردیده است.

حکمی که اخیرا به دادیاری اجرای احکام دادسرای امنیتی اوین ارسال شده و نصیرپور ، دادیار اجرای احکام اوین نیز با احضار این هوادار مسالمت گرای سازمان مجاهدین به او اعلام نموده است که حکم اعدام او در تاریخ ۲۰ شهریور اجرا خواهد شد!این در حالی است که پیشتر حکم اعدام غلامرضا خسروی سوادجانی یکبار در دیوان عالی کشور نقض گردیده بود.گفتنی است که خسروی تیرماه سال گذشته پس از قریب به چهار سال انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل گردیده و در حال حاضر در این بند نگهداری میشود.پیش از این یکی از روزنامه نگاران زندانی که همزمان با زندانی سیاسی خسروی در دادسرای اوین بوده است شاهد ابلاغ اجرای حکم قرون وسطایی اعدام به این زندانی سیاسی در شهریور ماه بوده است. پرونده این زندانی سیاسی در اجرای احکام قرار دارد و به او گفت اند که قصد دارند وی را در شهریور ماه اعدام نمایند.ولی فقیه آخوند علی خامنه‌ای وقتی که در تنگنای اعتراضات گسترده  مردم ایران قرار می گیرد دست به اعدام زندانیان سیاسی می زند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،از تمامی سازمانهای حقوق بشری و مردم ایران می خواهد برای جلوگیری از جنایت دیگری که آخوند علی خامنه‌ای قصد ارتکب آن را دارد بپا خیزند و نسبت به این حکم جنایتکارانه اعتراض نمایند و همچنین از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد می خواهد که برای نجات جان زندانیان سیاسی محکوم به اعدام اقدام فوری نماید

سوتی بزرگ علمای اسلام



طبق قوانين اسلام يك مسلمان در ماه رمضان بايد از طلوع تا غروب خورشيد روزه بگيرد. در حالی كه هرچه به قطب شمال نزديك تر شويم طول روز بيشتر و بيشتر مي شود. يعنی مسلمانی كه در كشور هاي نزديك قطب شمال زندگی می كند (مثل فنلاند، سوئد، ايسلند، نروژ، آلاسكا و ...) بايد يكماه روزی ۲۲ ساعت روزه بگيرد. برعكس هرچقدر به سمت جنوب برويم طول روز كوتاه تر و كوتاه تر مي شود. مثلا در نواحي نزديك به قطب جنوب در روز ۲ سا
عت بايد روزه بگيرد و آن ۲ ساعت را هم بايد مشغول ادای فرضيه نماز باشد. هر چقدر هم به قطب نزديك تر شود اين ۲ ساعت كمتر و كمتر شده و مثلا بايد ۱۷ ركعت نمازش را در ۵ دقيقه بخواند. حالا اگر بيشتر نزديك شود كه ديگر يا هميشه شب است يا هميشه روز. به نظر مي رسد كسي كه قوانين روزه گرفتن را گذاشته يا فكر می كرده زمين مسطح است يا اصلا به اطلاعشان نرسانيده بودند كه زمين نسبت به خورشيد انحراف دارد. به هر حال علمای اسلام هنوز در تلاشند اين مسئله را ماست مالی كنند

Friday, July 20, 2012

نگاهي كوتاه به قتل‌ عام زندانيان سياسی سال ۱۳۶۷



مرداد ماه سال ۶۷ در تاريخ زندان و زندانی در نظام ولايت از ياد نخواهد رفت. از نخستين روزهای اين ماه خمينی، به يكي از فجيعترين جنايات ضد انسانی خود يعنی قتل‌عام زندانيان سياسی دست زد. زمينه‌های اين كشتار بيرحمانه كه يك توطئهٌ سياه برای يك نسل كشی آشكار بود و به دستور خمينی انجام گرفت از سالها قبل فراهم شده بود.  هدف اصلی اين كشتار از بين بردن زندانيان مبارزی بود كه طی ساليان با مقاومت قهرمانانه خود و تحمل سرفرازانه تمامی شكنجه‌های قرون وسطايی، برگی زرين از مقاومت و فدا در تاريخ انقلاب نوين ميهنمان را رقم زده بودند. در اين ايام سياه، «كميسيون مرگ»، مركب از سرسپرده‌ ترين عناصر وزارت اطلاعات، دادستانی و مسئولان زندانها، طرحی را  كه از سالها پيش در نظر داشتند و از چند ماه قبل از مرداد ۶۷ تداركش را ديده بودند، به‌ طور متمركز آغاز كردند. آنان در يك  محاكمه‌ نمايشی، كه چند دقيقه بيشتر به درازا نميكشيد حكم به دار آويختن قهرمانان اسير را صادر ‌كردند. تهران، و زندانهايی همچون اوين و گوهردشت البته مركز اين كشتار بودند. اما هيچ زندان و شهر و روستايی در امان نماند. اين كشتار فجيع و بی سابقه با حكم كتبی و نظارت مستقيم شخص خمينی صورت ميگرفت. در سراسر هفته‌هايی كه اين قتل‌عام جريان داشت، تمام پاسداران و مسئولان زندان در آماده‌ باش كامل به‌ سر مي‌بردند، تمام مرخصيها لغو شده‌ بود و جز يك خط تلفن كه در اختيار «كميسيون مرگ» قرار داشت، هيچ امكان ارتباطی ديگری وجود نداشت. به كاركنان اداری و نگهبانان و پاسداران دستور می دادند تا در حلق‌آويز زندانيان شركت كنند و بر سروسينه شهيدان حلق‌آويز شده مشت بكوبند؛ تا هركس چنان در اين قساوتها شريك و آلوده باشد كه اسرارشان را برملا نكند. در ميان اين شهيدان، نوجوانان ۱۳ تا ۱۵ ساله نيز ديده می شوند. نمونه‌هايی كه از يك‌ سو گواه وحشيگری ديكتاتوری حاكم برايران است كه حتی نوجوانان ۱۳ ساله را هم به زندان می اندازند و به‌ دار می كشند و ازسوی ديگر گواه بيداری، آگاهی و اراده استوار نسلی است كه به هر قيمت در برابر اين رژيم ايستاده است. در ميان زندانيان قتل‌ عام شده، از همه اقشار مردم و بخصوص،  شهيدان دانشجو، دانش‌آموز و جوانان انقلابی ديده ميشود كه تمام هستی خود را وقف مبارزه برای آزادی كرده و مجاهدت و مبارزه برای نجات خلق و ميهنشان را برگزيده بودند. شماری از هنرمندان و قهرمانان آزاده ورزشي ايران، از جمله ابوالقاسم محمدی ارژنگي استاد موسيقی و آواز ايرانی؛  فروزان عبدی، عضو تيم ملی واليبال زنان ايران، مهشيد(حسين) رزاقی قهرمان تيم ملی فوتبال اميد ايران و جواد نصيری عضو تيم ملی شمشيربازی و دو ورزشكار محبوب و صاحب‌ نام ديگر يكي قاسمعلی بستاكی از اراك و عباس خورشيدوش از همدان در زمره اين شهيدانند.  از نظر پراكندگی جغرافيايی نيز شهدايی از شهرهای تبريز، اروميه، رشت، لاهيجان، انزلی، آستانه، صومعه‌ سرا، رودسر،  گيلان تا ساری و بابل و قائمشهر در مازندران و كرج و مشهد و سبزوار و سمنان و شاهرود و اصفهان و كاشان و كرمانشاه و همدان و زنجان و ايلام و مسجد سليمان و انديمشك و اهواز و آبادان و شيراز هر يك  شهيدان بسياری تقديم كرده‌اند. مطابق گزارشهای ديگر دژخيمان خمينی تنها در شب عيد غدير آن سال، ۳۵۰ نفر را به دار آويخته‌اند. پس از گذشت ۱۴ سال، هنوز هزاران خانواده از سرنوشت فرزندانشان بی خبرند. هنوز نظام ولايت، هيچ اطلاعی از سرنوشت هزاران زندانی سياسی كه نام و مشخصاتشان در زندانها و دادگاههايش ثبت شده و محكوميتهای مشخصی داشتند، به خانواده‌هايشان داده نشده است. نظام ولايت خمينی و بازماندگانش، نتوانسته و نخواهد توانست شعله مقاومت و ايستادگی را خاموش كند. در اين كشاكش شورانگيز انسانی، نسلی پاكباز و شجاع در برابر ارتجاعی خون‌ ريز و ددمنش صف آرايی كرده است. نبرد البته نبردی نابرابر بود و اين نسل راه ديگري نداشت جز آنكه بهای لحظه لحظه پايداری  و شرف خود را با خون بپردازد. و اگر شهيدان آزادی يك ملت را در زمره فاتحان فردای ميهنشان بدانيم، آنگاه بازنده اصلی را به درستی باز خواهيم شناخت. قهرمانان آزادي و پيشگامان رهايی خلقها همواره ناگزير از دست شستن از جان و مال و خانمان خود می باشند و با آغوشی باز رنج اسارت و داغ شكنجه و اعدام را می پذيرند. اما در تحليل نهايی آنان هستند كه به يمن مقاومتشان زندانبان و شكنجه‌گر را به زانو درمی آورند و اين دژخيمان و ديكتاتورها هستند كه در برابر پايداری و پاكبازی قهرمانان آزادی سر فرود می آورند. ما در نسل كشی سياه و پر شقاوت خمينی در سا ل ۶۷  كه ۳۰ هزار اسير مظلوم و در عين حال قهرمان و سرفراز به جوخه تيرباران سپرده شدند يك نمونه درخشان  اين مقاومت را می بينيم. نمونه‌ای كه نه‌ تنها مبارزات رهاييبخش مردم ايران كه در تاريخ جنبشهای آزاديبخش معاصر كم‌ نظيراست . دور نيست روزی كه انتقام خون تك تك اين شهيدان، اين سرفرازترين فرزندان و زنان ومردان اين آب و خاك، از خمينی و دژخيمانش گرفته شود




آواز کوچه باغی با صدای هيچ




حالا سالهاست
از کنار کوچه تان می گذرم
کوچه ی بی‌ بوی "شب بو"های مست غروب هايی که شب شد 
از کنار خانه تان 
صف بيدها 
رنگ ها
کاشی ها 

و ديگر به هر آن چه رفت 
- قصه‌های بد و خوب -
فکر نمی کنم 
سالهاست 
قطب‌های گريزان آهن ربايی هستيم 
خاطره‌ها از غبار سنگين اند 
عکس هامان رنگ پريده
برای هم غريبه ايم
و به راه مخالف می رانيم 
*
بالای تپه‌ای از اينجا دور 
بر سنگی عتيق 
خيال تو نشسته تنها و 
من اينجا و
قفس داغ 


سالهاست از هم دوريم ...

هر چه می خواهد دل تنگت بگو


هر روز هزاران فکر نطفه می بندند
در پيکر ذهن‌های سرکش ما
می مانند ، رشد می کنند 
و گاه بی‌آنکه زاده شوند
جنين مرده ای
می شوند در بطن روح های فاسدمان
و اين جنين مرده ی سنگين ؛ حرف‌های ماست
که چسبيده می شوند به 
ديواره‌های ذهن‌های چسبناکمان
و دردمندانه سقط می شوند
يا که نرم نرم می کُشند
ذهن آبستنمان را

کمک های مردمی به درياچه اروميه


سپيدی، سکون و سکوت



اگر در زمان "فلورنس کارز" می زيستم بی‌درنگ به او ايمان می آوردم که می خواست پادشاهی ملکه رعيت پرور را براندازد؛ نقش آن شورشگر بزرگ را فلورنس دی لی در فيلم "محاکمه ژان دارک" بازی کرده است. چند کارگردان ديگر ؛ ژرژ مه ليس، دراير ... و ... نيز ژان دارک را ساخته اند اما روبر برسون کاری ديگر کرده و به قول خودش حقيقتی غير تاريخی را به زبانی تاريخی جلو دوربين برده است . از اين رو فلورنس بيشتر به زمانه ما نزديک است تا قرن سيزدهم و چهاردهم . فيلم برسون به راستی مصداق آفرينش بر بنيان "سپيدی، سکون و سکوت" است؛ سکوتی که به قول مارک روتکو بسيار دقيق است





(Le Procès de Jeanne d'Arc)

Thursday, July 19, 2012

روح خسته ی شب های غربت

روحم خسته ست ... دلم حرفای بی سر و ته می خواد و خنده های بی دليل شب های دوران دانشجويی در خوابگاه ... دلم فيلم می خواد،  سينمای فرانسه و کيارستمی و تقوايی ؟ نه جونم ... فيلم فارسی ؛  مثلا برگردم به عصرهای جمعه و "قصه های مجيد" ببينم که چطوری سعی داشت با سادگی تموم از ديوار خونه معلموشون بره بالا تا ژاکتش رو از رو طناب بدزده و بده بی بی از روش يکی ديگه درست کنه 
دلم کتاب می خواد ... ارنست همينگوی ، هگل ، مارکز ، بارگاس يوسا ؟ نه نه  ... دلم کتاب های عشقولانه دوران نوجوانيمو می خواد با اون موهای لخت بلندم  ... هوس کردم با احمد محمود بزنم به دل کوچه پس کوچه های اهواز اون  سالهای دور ... با دولت آبادی برم و از نبودن سلوچ بگه برام چرا که درداشو می فهمم 
دلم موزيک می خواد ... دلم آزادی می خواد که نفس بکشم و اين چند سال باقی مانده از عمرم رو زندگی کنم. درک لذت کودکی را در سالهای جنگ و خون از ما گرفتن  ، بزرگسالی مان هم با خفقان و درک ظلم و ريا و تزوير اسلام نماها 
 دلم باز "کوی دانشگاه" می خواد ... دلم بعدازظهرهای پر از تنهايی پارک لاله رو می خواد که می شستم و با به آغوش کشيدن تنهاييهام به دردهام فکر می کردم و دنبال چاره می گشتم ... آخ يادش بخير 

فرسوده شديم ذره ذره  

خوشبخت



 بين خوشبخت بودن و خوشحال بودن يه دنيا فاصله ست. من يه خوشبخت غمگينم




اولين چشمه بودم زير آسمون پير 

اما از بخت سياه راهم افتاد به کوير



در آستانه جر خوردن ملت


کمی دلتنگی شبانه ...



ای کاش از چشمان کودک گهواره می ديدم، جهان بی‌تفاوتی‌ها را و شصت بار انگشتم را به جای نُک پستان مادرم به روی پيرمرد ايستاده در آيينه قی می کردم. بعد در خوابی عميق چنان فرو می رفتم که قيژقيژ شهوتناک تخت خواب پدر هم، به بزاق چسبيده به دهانم حسودی می کرد.‌ای کاش بابا نان نمی داد و هيچگاه دوچرخه‌ام را به دو لقمه اسکناس و گندم نمی فروخت.‌ای کاش عمو زنجير نمی بافت که خرکيف شوم لاجرم از اتصال دو چرخ و آنقدر بيهوده نمی چرخيدم به دور چال زنخدان که اين همه شاعر کشته است.‌ ای کاش پدربزرگ هر چه زودتر بزرگ شود؛ يعنی تپانچه را در داغ آيينه شليک کند و از انبوه صورتکهاش نهراسد. آخر بی‌بی هنوز به تسبيح شاه مقصود و دخيل بستن بر بازوی چپ امامزاده‌ای پشت تپه‌های نامريی شهر سوخته ايمان دارد. و به اجرا گذاشتن مِهر و به ثواب داشتن ريختن زباله برای اين همه گربه ی زباله خوار. او به تداوم نسل زباله خواران نمی انديشد و به غرّش خاموش ببر مازندران، که مدام در حنجره جر خورده است

سرود "ای ايران" با واژگان جديد






درد آدمها


درختها کنار خيابان 


آدمها کنارديوار



من کنار تو

آفتاب می داند

تيغ که درميان باشد

سايه ها به يک شکل

روی زمين می افتند



Wednesday, July 18, 2012

ماه رمضان مبارک





ماه رمضان  ماه صفا ،  تعطيلی ، پرخوری ، بيکاری 
و سيگار بعد از افطاری و تماشای سريالهای سرکاری مبارک باد


امامزاده ها در ايران





با شمارش تعداد امامزاده ها تو ايران به اين نتيجه رسيدم که : يا کـمـرِ بنی هاشم





Monday, July 16, 2012

ملاقات دو اسطوره موسيقی‌ اصيل ايرانی‌ شجريان و پريسا در کنسرت پريسا در ساکرامنتو















چه غذايی دوست داری عزيزم ؟


زرشک پلو با مرغ ... جوجه کباب 



چی ؟ ماشين لباسشويی رو خودت روشن ميکنی
 نه ... نه ... اشتباهه


( برنامه کودک بعد از گرون شدن گوشت مرغ )



امام نقی  :  ميگن وقتی ماه مبارک رمضان توی تابستون باشه، ميشه حداقل آب خورد ولی آب نبايد خنک باشه که به مومن خيلی حال بده

Sunday, July 15, 2012

خداحافظی کنيم


اين بار يا بمان و نرو يا برو نيا
 تا کی هميشه سست خداحافظی کنيم

من خسته ام از اين همه تکرار يک مسير
 اينک بمان درست خداحافظی کنيم

می خواستم جواب سلام از تو بشنوم
 حالا که ميل توست خداحافظی کنيم 

وقتی که دستمان يکی و قلبمان دوتاست
بايد که دست شست، خداحافظی کنيم

وقتی سلام بوی رفاقت نمی دهد
 بهتر که در نخست خداحافظی کنيم

هر طور مايلی تلفن، ميل يا پيام 
يا از طريق پست خداحافظی کنيم

ديپلمات ايرانی از پارک تا راهروهای خانه به دنبال دختر بچه ۱۰ ساله دويد





سخنگوی دادستانی فرانکفورت مدعي شده است: “ما پيگير شکايت خانمي از سنگال هستيم که مي‌گويد ۱۰ روز پيش دختر ۱۰ ساله‌اش در يک پارک بازی در جلو خانه‌اش بازی مي‌کرده که مردی به او نزديک شده و به او دست زده و موهايش را لمس کرده و او احساس کرده که آن مرد مي‌خواسته او را ببوسد.”

چند روز پيش خبرگزاري فارس از احضار سفير آلمان در تهران به وزارت خارجه خبر داد. خبري که باز هم مربوط به يکي از ديپلمات هاي ايراني بود. آن روز حسن قشقاوي معاون کنسولي، امور مجلس و ايرانيان وزارت امور خارجه گفت که اين احضار در پي «برخورد ناشايست پليس آلمان با عضو سرکنسولگري ايران در فرانکفورت» صورت گرفته است.
 قشقايي ماجرا را اينگونه تعريف کرد: «يکي از اعضاي سرکنسولگري ايران در فرانکفورت به هنگام عزيمت به منزل از محل کار خود، به بهانه‌اي واهي مورد حمله يک زن آفريقايي تبار قرار گرفت و متاسفانه پليس آلمان به جاي برخورد با فرد مهاجم، رفتار خشن، ناشايست و خارج از عرف ديپلماتيک با اين ديپلمات داشته است.»
 در سوي ديگر ماجرا رسانه هاي غربي قرار دارند که به گفته رئيس يکي از معروف ترينشان يا بي بي سي رسانه بايد بي طرف و مغرضانه کار کند. اين در حاليست که رسانه هاي خبري با شانتاژ و بزرگنمايي ماجرا سعي در جلوه دادن ماجرا به صورت ديگري دارند. درحاليکه ديپلمات ايراني تنها موهاي اين دختر را نوازش کرده است که رسانه هاي غربي سعي بر نشان دادن آزار جنسي اين دختر ۱۰ ساله دارند!
 بي بي سي گفته است که پليس آلمان با اين ديپلمات به اتهام «آزار جنسي» يک دختر ۱۰ ساله برخورد کرده است.دوريس مولر-شو، سخنگوي دادستاني فرانکفورت نيز به بيبيسي فارسي گفت: “ما پيگير شکايت خانمي از سنگال هستيم که مي‌گويد ۱۰ روز پيش دختر ۱۰ ساله‌اش در يک پارک بازي در جلو خانه‌اش بازي مي‌کرده که مردي به او نزديک شده و به او دست زده و موهايش را لمس کرده و او احساس کرده که آن مرد مي‌خواسته او را ببوسد.”
 به گفته خانم مولر-شو “يک هفته بعد اين خانم با بچه هايش در خيابان دوباره اين فرد را مي بينند و به پليس اطلاع مي دهند و او بلافاصله دستگير مي شود. اين مرد ۴۵ ساله و معاون سرکنسولگري ايران در فرانکفورت است. ما اکنون در حال تحقيق از وي به اتهام آزار جنسي کودکان هستيم.”
 معاون وزير خارجه کشورمان نيز با تاکيد بر اينکه اين ماجرا يک سناريوي از پيش تعيين شده بوده است درباره حادثه به وجود آمده براي عضو سرکنسولگري جمهوري اسلامي ايران در فرانکفورت گفت: روز دوشنبه بر اساس يک سناريوي از پيش تعيين شده، يکي از اعضاي سرکنسولگري جمهوري اسلامي ايران در فرانکفورت به هنگام عزيمت به منزل از محل کار خود، به بهانه اي واهي مورد حمله يک زن آفريقايي تبار قرار گرفت و متاسفانه پليس کشور آلمان به جاي برخورد با فرد مهاجم، رفتار خشن، ناشايست و خارج از عرف ديپلماتيک با عضو سرکنسولگري کشورمان داشته است.
 البته فهميدن اينکه اين ماجرا سناريوي از پيش تعيين شده و دروغين است چندان دشوار نيست. چرا که روزنامه بيلد المان شرح متفاوتي از ماجرا را ارائه کرده است. روزنامه بيلد آلمان در اين مورد مدعي شده است که ديپلمات ايراني بعد از نوازش موهاي اين دختر ۱۰ ساله قصد سوء استفاده جنسي از وي را داشته است و براي اين منظور حتي تا داخل راهروهاي خانه به دنبال اين دختربچه دويده است! در حاليکه به گزارش بي بي سي مادر اين دختر به همراه فرزندش در پارک بوده است و حتي اگر اين مورد را نيز ناديده بگيريم بايد گفت اگر اين ديپلمات فاصله پارک تا خانه را دنبال دختر بچه دويده است، چگونه با ۴۵ سال سن نتوانسته است به يک دختربچه ۱۰ ساله برسد!
 ضد و نقيض گويي هاي رسانه هاي غربي همگي حاکي از اين سناريوهاي از پيش نوشته شده را دارد که فقط براي تخريب چهره ديپلماتيک ايران در سطح جهان ساخته و به دست رسانه هاي غربي پرداخته مي شوند.